سبک بالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند ورفتند سواران لحظه ای تمکین نکردند ترحم بر من مسکین نکردند سوران از نعشم گذشتند فغان ها کردن اما بر نگشتند اسیر وزخمی بی دست و پا من رفیقان این چه سودا بود با من رفیقان رسم همدردی کجا رفت؟ جوان مردان جوان مردی کجا رفت؟ مرا این پشت مگذارید بی باک گناهم چیست پایم بود در خاک
برچسبها: دفاع مقدس -شعر,
